تبریک به کسی که نمی دانم از بزرگی اش بگویم یا مردانگی، سخاوت، سکوت، مهربانی و… بسیار سخت است.
پدرم روزت مبارک.
چقدر جالب ! تو لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه ، اونم کسیه که داغونت کرد...
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند
گفته بودم مردم اینجابدند
دیدی ای دل ساقه ی جانت شکستند
ای عزیز عهد وپیمانت شکستند
دیدی ای دل حرف من بیجا نبود
از برای عشق اینجاجا نبود
نوبهار عمر را دیدی چه شد
زندگی را هیچ فهمیدی چه شد
دیدی ای دل دوستیها بی بهاست
کمترین چیزی که میبینی وفاست
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد میکنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. مرد قبول کرد. در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد . باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سُم به زمین میکوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد.
دلم میخواد برم یه جایی دور .
یه جایی دور از خونه وماشین وبوق ودود
دور از آدمای بی احساس و بی معرفت
سلام خدمت دوستان عزیزم!
طی نظرات شما وافکار خودم تصمیم گرفتم که وب حس چند وقتی تعطیل و
وب حس ششم آپ بشه!
ممنونم از نظرات شما که منو تنها نگذاشتید.
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد میکنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. مرد قبول کرد. در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد . باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سُم به زمین میکوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد.